بررسی روستای پاژ مشهد خانه فردوسی 1403
نمی دانم روستای پاژ مشهد بخوانمش یا شهر به هر حال با من در سفرآس 24 همراه باشید. روستای پاژ یکی از روستاهای در جاده سرسبز و پر آب و زیبای کلات است. با مشهد فاصله چندانی ندارد و محل تولد شاعر بزرگ جهان ابوالقاسم حکیم فردوسی است. خرابه هایی از خاره حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز در آن برپا است که البته باور بر این است که قبل از مرمت شده است.
به هر حال هر چه که باشد این روستا مکان خوبی برای بازدید است تاریخ باستان ایران می باشد.علاوه بر اینکه آب و هوا و پوشش گیاهی بسیار خوبی نیز دارد. اگر به آرامگاه فردوسی می روید از آمدن تا زادگاه و روستای پاژ نیز کاری ندارد زیرا که یک بزرگراه تازه تاسیس از آرامگاه فردوسی به جاده کلات وجود دارد و میتوان به راحتی محل زندگی و زادگاه ابوالقاسم فردوسی در کودکی را مشاهده کرد.
تاریخچه روستای پاژ استان خراسان رضوی
هر چند روستای تاریخی پاژ یا روستای پاژ فردوسی یک روستای ویرانه محسوب میشود اما خوب است بدانیم آن زمان که شهری به عنوان مشهد وجود نداشت پاژ یکی از شهرهای اصلی خراسان محسوب میشد. شهری بزرگ بر فراز کوه ها بود که دیدی وسیع به حمله دشمنان و دستهای روبرو داشت منطقه خوش آب و هوا و پر آب برای کشاورزی و باغداری و زندگی بود.
بعد از شهر پاژ شهر کلات نیز از دیگر شهرهای مهم خراسان و شهر راز کار نیز شهر دیگری محسوب میشد سناباد در نزدیکی مشهد نیز یک روستا نامیده می شد. روستای پاژ خانه فردوسی و زادگاه وی است و مهم است تاریخچه وی را بدانیم.
رفته رفته با شکلگیری روستا های جدید و مقر عرب ها یا همان مامون عباسی در روستای نزدیک سناباد شهر مشهد شکل گرفت و چون محل اصلی رفت و آمد تجار و فرهنگیان بود، به شهر مشهد تبدیل شد و شهرهایی همچون روستای پاژ مشهد و رادکان رونق خود را از دست دادند.
مشهد درون فلزی راشد مکان اصلی تولید کاغذ از درخت رنگ و ابریشم از درخت توت. این گروه شاد که محل زادگاه ابوالقاسم فردوسی به یک روستا تبدیل شد اما اگر واقعیت را بخواهید ابوالقاسم فردوسی در یک شهر بزرگ و معروف به دنیا آمد. بعد از آن نیز به شهر مشهد منتقل شد. به هر حال هر چه که بود در حال حاضر آرامگاه وی در شهر بهشت و در نزدیکی روستای رادکان قرار دارد. که در تور مشهد می توانید از آن دیدن کنید.
روستای تاریخی پاژ مشهد کجاست؟
اگر جویای آدرس روستای تاریخی پاژ مشهد هستید باید بگویم دسترسی آن با اتوبوس ها و وسایل حمل و نقل عمومی کمی دشوار است اما اگر خودروی شخصی زیاد از تاکسی استفاده میکنید میتوانید به سمت آرامگاه خواجه ربیع رانندگی کنید و جا سراغ خیابان ۲۲ بهمن یا جاده کلات را بگیرید مسیر را که مستقیم پیش برویم به روستای پاژ می رسیم. این روستا مملو از آثار تاریخی و گاهی گنج می باشد بر روی دو تپه واقع شده است و ویرانه های زیادی از زمان زرتشت در آن وجود دارد.
دهقانی در روستای پاژ استان خراسان رضوی
فردوسی در خانواده ای از زمینداران ایرانی ( دهقان ) در سال 940 در روستای پاژ مشهد نزدیک شهر توس، در منطقه خراسان امپراتوری سامانی، که در استان خراسان رضوی کنونی در شمال شرقی ایران واقع شده است، متولد شد. اطلاعات کمی در مورد زندگی اولیه فردوسی وجود دارد اما خانه وی در روستای تاریخی پاژ وجود دارد. این شاعر همسری داشت که احتمالاً با سواد بود و از همان طبقه دهقان بود. او صاحب یک پسر شد که در سن 37 سالگی درگذشت و شاعر در مرثیه ای که در شاهنامه قرار داد عزادار شد.
روستای پاژ خانه فردوسی متعلق به طبقه دهقان بود. این اشراف زادگان ایرانی بودند که در دوران ساسانیان (آخرین سلسله قبل از اسلام بر ایران حکومت کردند) و از قدرت آنها کاسته شده بود، اما در عصر اسلامی و پس از فتوحات اسلامی قرن هفتم باقی ماند. فتوحات اسلامی قرن هفتم تغییرات زبانی و فرهنگی تدریجی را در فلات ایران به ارمغان آورد. در اواخر قرن 9، با تضعیف قدرت خلافت، چندین سلسله محلی در ایران بزرگ ظهور کردند.
اگر از روستای پاژ فردوسی بگذریم، فردوسی بزرگ در طوس، یک شهرستان تحت کنترل یکی از این سلسله، سامانیان، که ادعا تبار از ساسانی به طور کلی برجسته بهرام چوبین (که داستان فردوسی بازشماری آرا در یکی از بخش های بعد از شاهنامه ) بوروکراسی سامانیان از فارسی جدید استفاده می کردزبانی که برای آوردن اسلام به مناطق شرقی جهان ایران استفاده می شد و جایگزین زبانهای محلی شده بود و ترجمه متون پهلوی را به فارسی جدید سفارش داد.
ابومنصور محمد، دهقان و فرماندار طوس، به وزیر خود ابومنصور ممری دستور داده بود تا از چند تن از دانشمندان محلی برای نگارش شاهنامه نثر (“کتاب پادشاهان”) دعوت کند که در سال 1010 تکمیل شد. فردوسی از آن به عنوان یکی از منابع حماسه خود استفاده کرد. فرمانروایان سامانی حامی شاعران مهم فارسی چون رودکی و دقیقی بودند و فردوسی نیز راه این نویسندگان را دنبال کرد. جزئیات مربوط به تحصیلات فردوسی در دست نیست. با قضاوت شاهنامه، هیچ مدرکی وجود ندارد که او نه عربی و نه پهلوی می دانست.
فردوسی و سه شاعر درباری غزنوی
این احتمال وجود دارد که فردوسی اشعار اولیه ای سروده باشد که هنوز باقی نمانده است. اما ممکن است در روستای پاژ مشهد برخی از آنها یافت شود. وی کار شاهنامه را در حدود سال 977 آغاز کرد و قصد داشت آن را در ادامه کار شاعر دقیقی خود که توسط برده اش ترور شده بود، ادامه دهد. همانند دقیقی، فردوسی از شاهنامه نثر عبدالرزاق به عنوان منبع استفاده کرد. او حامی سرسخت شاهزاده سامانی منصور شد و اولین نسخه شاهنامه را در سال 994 تکمیل کرد.
هنگامی که غزنویان ترک سامانیان را در اواخر دهه 990 سرنگون کردند، فردوسی به کار روی این شعر ادامه داد و بخش هایی را برای ستایش سلطان محمود غزنوی بازنویسی کرد. نگرش محمود به فردوسی و میزان پاداش او به شاعر موضوعاتی است که مدتهاست مورد مناقشه بوده و اساس افسانه ها در مورد شاعر و حامی او را تشکیل داده است (به پایین مراجعه کنید). محمود ترک شاید کمتر از سامانیان به داستانهای تاریخ ایران علاقه داشته باشد.
بخشهای بعدی شاهنامه دارای قسمتهایی است که حالات متغیر فردوسی را آشکار می کند: در برخی از او از پیری، فقر، بیماری و مرگ پسرش شکایت می کند. در دیگر شعرها، او شادتر به نظر می رسد. فردوسی سرانجام حماسه خود را در 8 مارس 1010 به پایان رساند. تقریباً در مورد آخرین دهه زندگی او هیچ چیز به طور قطعی مشخص نیست که در سفرآس 24 به آن اشاره کنیم.
آرامگاه فردوسی
فردوسی در باغ خود به خاک سپرده شد، دفن در قبرستان توس توسط یک روحانی محلی ممنوع شده است. والی غزنوی خراسان مقبره ای بر فراز قبر وی ساخت و محل احترام شد. آرامگاه فردوسی که در حال پوسیدگی بود، بین سالهای 1928 تا 1934 توسط انجمن میراث ملی ایران به دستور رضاشاه بازسازی شد و اکنون معادل یک زیارتگاه ملی شده است. همچنین روستای پاژ مشهد یا روستای پاژ استان خراسان رضوی مکان خوبی برای بررسی وضعیت زندگی ابتدایی فردوسی و مکانی تفریحی برای رفتن در تور مشهد از اصفهان است.
افسانه
طبق افسانه ها، سلطان محمود غزنوی به فردوسی برای هر دوبیت شاهنامه یک قطعه طلا تقدیم می کرد. هرچند روستای پاژ فردوسی هیچوقت رنگ این سکه ها را ندید. وقتی شاعر حماسه را به پایان رساند، قبول کرد که پول را به صورت یکجا دریافت کند. او قصد داشت از آن برای بازسازی در توس و روستای تاریخی پاژ مشهد زادگاه خود استفاده کند. پس از سی سال کار، فردوسی شاهکار خود را به پایان رساند.
سلطان آماده شد که 60،000 قطعه طلا، یک قطعه در ازای هر دوبیتی، به او بدهد. با این حال، درباری که محمود این پول را به او سپرده بود، فردوسی را تحقیر کرد و او را بدعت گذار دانست و او سکه های طلا را با نقره جایگزین کرد. فردوسی هنگام دریافت پاداش در حمام بود. او با دریافت نقره ای که طلا نبود، پول را به اهدا کننده، فروشنده غذا و برده ای که سکه ها را حمل کرده بود، واگذار کرد. وقتی درباری رفتار فردوسی را به سلطان گفت، او خشمگین شد و او را تهدید به اعدام کرد.
فردوسی با نوشتن اولین طنز در مورد محمود به خراسان گریخت و بقیه عمر خود را در تبعید گذراند. محمود سرانجام حقیقت فریب درباری را فهمید و او را تبعید کرد. در این زمان فردوسی سالخورده به توس بازگشت. سلطان هدیه جدیدی از 60 هزار قطعه طلا برای او ارسال کرد، اما درست زمانی که کاروان حامل پول وارد دروازه طوس شد، یک دسته تشییع جنازه از دروازه های طرف مقابل خارج شد: شاعر بر اثر سکته قلبی درگذشته بود و دیگر هیچگاه روستای پاژ استان خراسان رضوی را ندید تا سکه ای خرج آن کند.